ما برای هم آمده بودیم و ندانستیم Azərbaycan-Traxtor
به زبان سرخم خنديدي - انقلابه سبزت را به نظاره نشستم - در مرگ درياچه ام سکوت مکن - تا به وداع خليجت نخندم

ما برای هم آمده بودیم و ندانستیم

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب.
ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد.
او بار شراب داشت، و من ، به جست و جوی شراب آمده بودم.
او شراب فروش بود، و من، مشتری ِ مسلّم ِ مطاع ِ او بودم.
و هردو به یک شهر می رفتیم
و هردو به یک میهمان سرای.
به راستی که ما برای هم بودیم
و برای هم آمده بودیم.
******
شبانگاه چون خستگی راه دراز، با خفتن نیمروز تمام شد
هر دو به چایخانه رفتیم
و در مقابل هم نشستیم.
به هم نگریستیم
و دانستیم که هر دو بیگانه ای در آن شهریم
و نا آشنای با همه کس.
او را خواندم که با من چای بنوشد
و از شهر و دیار خویش با من سخن بگوید.
نشستیم و چای نوشیدیم
و او قصه ها گفت و از من قصه ها شنید.
و چون بازار سخن گرم شد، پرسیدم: به چه کار آمده ای و
چرا به دیاری غریب سفر کرده ای؟
و او، شاید شرمگین از شراب فروش بودن خویش گفت که هفت بار
پوست روباه با خود آورده است.
و من، شاید شرمگین از مشتری شراب بودن در برابر او، که متاعی گرانبها با خود
آورده بود، گفتم: فیروزه ی مشرقی به بازار آورده ام.
و باز گفتیم و باز شنیدیم.
تا پاسی از آن تیره شب گذشت.
ومن، دلتنگ از نیرنگ، به بستر خویش رفتم و خواب به دیدگانم نیامد تا به گاهِ سحر.
******
روز دیگر من سراسر شهر را گشتم
و از هزار کس شراب خواستم
و دانستم که در آن دیار هیچ کس شراب نمی فروشد و هیچ کس مشتری شراب نیست.
به هنگام شب، خسته بازگشتم و در چایخانه نشستم.
سر در میان دو دست گرفتم
و گریستم.
بیگانه ی مغربی باز آمد، دلگیر و سر به زیر
و در دبدگان هم حدیث رفته را باز خواندیم.
چای خوردیم و هیچ نگفتیم
و خویشتن خویش را
در حجاب تیره ی تزویر پنهان کردیم.
******
ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب
ما دو مسافر بودیم که گفتنی های خویش نگفتیم.
و اندوهی گران به بار آوردیم.
من به مشرق مقدس بازگشتم
و او، شاید با بار شراب خود سرگردان شهرهای غریب شد.

به راستی که ما برای هم آمده بودیم،
و ندانستیم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

  • نوشته : AYHAN
  • تاريخ: چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:ما برای هم آمده بودیم و ندانستیم,

  • traxtoor

    AYHAN

    traxtoor

    http://traxtoor.loxblog.ir

    Azərbaycan-Traxtor

    ما برای هم آمده بودیم و ندانستیم

    Azərbaycan-Traxtor

    خوشبختي داشتن دوست داشتني ها نيست. خوشبختي دوست داشتن داشتني ها است. وبلاگ رسمي تراكتور سازي تبريز

    Azərbaycan-Traxtor

    وبلاگicon